استودیو طراحی فرشاد مهدیزاده
معماری برای فرشاد مهدیزاده به معمنای practice است. هرچقدر زمان بگذرد و هرچقدر تجربه دفتر بیشتر شود همچنان همان تمرین است. فرشاد معماری را بدون کارکردن در دفتر شیردل از او فرا گرفته است.
فرشاد مهریزاده
خط فکری معمار- دفتر معماری:
–استراتژی مهم ترین موضوع فکری معماری است، طراحی در سایه استراتژی میتوان با وضعیت های مختل بروز یابد. ایجاد ارزش افزوده گاهی ار استراتژی دیاگرام های اولیه شروع میشود.
-بن مایه اولیه و زیرساخت دیدگاهش نسبت به موضوع معماری از بهرام شیردل است، یکی از معدود معمارانی که بدون کار کردن در آتلیه شیردل در ساختار و سازماندهی فضا را در شروع از او آموخته است {شاید هم تنها فرد باشد}.
-دفتر معماری فرشاد یکی از معدود دفاتری است که تبدیل به لابراتوار تولید فکر و ایده، پژوهش بر تبلور ساختارهای مختلف و موضوعاتی فکری دارد.
-در کتاب دست های روغنی، دست های جوهری به موضوع تفاوت پیشه و کار های مرتبط با تخصص های فکری و کار پشت میز با کارهایی که در آن دست بر مبنای حل لحظه ای مساله کار میکند پرداخته شده است.
تکنسین ها، مکانیک ها، تعمیر کار ها تعدادی از این طیف هستند. در این بررسی و پژوهش منطبق بودن روش استفاده از دست ها در هماهنگی با ذهن اشاره شده است و این شیوه فرد را در وضعیتی منطبق با ساختار ذهن و روان تکاملی قرار میدهد.
معماری فرشاد در موضوع تولید فکر، ایجاد استراتژی، ایده پردازی در اتود های مختلف {اسکیس} و ساخت ایده در ماکت های مختلف { ماکت هایی با مقیاس بسیار بزرگ، ماکت برش، ماکت های تحلیلی } شکل میگیرد. بنابر این هماهنگی بین دست و ذهن تقویت میشود.
به قول بهرام شیردل معمار چهار دست با یک زبان است نه چهار زبان با یک دست.
در یک دوره اسکیس های دستی { تحت تاثیر مکتب بوزار} در دانشکده هنرهای زیبا ابزار ارائه طرح بود. هم چنین خط کش T و گونیا، روش رسم نقشه ها بود. روش تدریس حضور دانشجو تا پایان دوره در آتلیه بود، سیحون سفر به شهرهای مختلف و ترسیم کروکی { برای دیدن مهم ها و حذف اضافات، فهم مقیاس و در معرض معماری و بافت های مختلف و طبیعت} را بصورت جدی دنبال میکرد.
فرایند، محصول، فرایند
در این دفتر فرایند به اندازه محصول اهمیت دارد. فریمهای از نحوه مواجه فرشاد در پرورش ایده و فیدبک گرفتن او از تجسد آن ها در مدیا نشان دهنده این است که فرایند خلق اثر به اندازه محصول یا حتی بیش از آن اهمیت ندارد.
معماری شاخص محصول جانبی کاوش، تولید اندیشه درونیزه، بازکشف و حرکت در ناشناخته ها و تمرین مداوم معماری است.
تشدید ماکت:
فرم پژوهی، بازخورد گرفتن و درک خواص به مثابه لابراتواری که دائم در حین تولید و بازنگری است موضوعیت ماکت گرایی افراطی فرشاد است.
در درک خاصیت اتودهای حجمی {به مثابه کانسپت های منجمد شده} بین ادراکی که از سه بعدی های نرم افزاری در مانیتور و ادراک ماکت تفاوت زیادی وجود دارد.
من روی مفهومی به نام “تله مقیاس” در حال پژوهش هستم. با بیان ساده میخواهم ببینم معماری که با ماکت در مقیاس بسیار کوچکتر ساخته میشود و نقشه هایی که در مقیاس صد برابر کوچکتر ترسیم میشوند هنگام بروز و ساخت یک به یک چقدر از خاصیت و بیان و پیام اولیه را ایجاد مینمایند، فرشاد از جمله معمارانی است که با تغییر مقیاس های متعارف و حضور در کارگاه های ساختمانی پروژه اش برای تدقیق تجسم اولیه تلاش مینماید.
رم کولهاس در کتاب s,m,l,x,xl به موضوع تاثیر مقیاس در برنامه ایده و توسعه طرح باید به صورت مجزا به معماری داخلی و پلاستیک بیرونی بپردازد.
با این وجود خارج از مقیاس پروژه ها همگنی و تک صدایی در پروژه های فرشاد وجود دارد.
تضاد:
هر پدیده و هر {چیز} وجودش را از متضادش میگیرد. زندگی از مرگ، تاریکی از روشنایی، پر از خالی،
در آثار فرشاد مهدیزاده تضاد ایجاد {وجود داشتن} میکند. تضاد در بازسازی معماری داخلی برج گلپاد مشهود دات:
نو و کهنه، زبر و صیغلی، حافظه تاریخی و آینده پردازی.
ژنوم زاینده:
در تعدادی از پروژه های فرشاد {هتل تانزانیا، مجموعه اداری- تجاری ترمه، مجموعه اندیشه} DNA با خاصیت توسعه و زایش، تطابق با تغییرات وجود دارد که هم خون بودن عناصر جز و کل و در هم تنیدگی بدون {جدا افتادگی یک موضوع} را ایجاد میکند.
فرشاد فارغ از موضوع و برنامه پروژه ، زمینه و محدودیت ها همیشه یک موضوع معماری را در اولویت قرار میدهد.
در این روش علاوه بر پاسخ دهی به نیاز های پروژه محصول ایجاد شده عملکردی فراتر از خواسته کارفرما خواهد داشت.
برای سنجش این ادعا به شعاع نفوذ آثار معمار توجه میکنم.
شعاع نفوذ:
عمده پروژه ها برای امروز و اینجا {این بوم و فرهنگ} هستند و از طرف دیگر پژواک جهانی دارند.
اگر قرار بود پروژه شعاع نفوذ و جذب مخاطبان پروژه در یک منطقه باشد، با شعاع های مختلف پروژه ها در مقیاس های بزرگتری تاثیر گذار بوده اند {بنا بر پروژه های مختلف مقیاس کل یک شهر، کل کشور و مقیاس بین المللی}.
تایپولوژی آثار:
-مرز شکنی در بازتعریف مرز، الگو های مرسوم سازماندهی.
-کشیدن نور، هوای تازه و طبیعت با دیاگرام هایی متفاوت.
-همسانی و یکپارچگی در کلیت و جزئیات.
-حداقل تنوع مصالح.
-سازه و معماری در نقش یک کاراکتر، گاهی سازه بیان معمارانه پروژه است.
– قاطعیت محصول با کل گرایی
آزمایشی پیشنهادی برای درکی دیگر گونه از آثار.
با ماده ای ژلاتینی در ابعادی برگتر از پروژه یک مکعب میسازیم. یک اثر (مثل مجموعه ترمه} را در این مکعب قرار میدهیم.
این مکعب در برخورد با یک توده ، پرها را خالی میکند و خطوط حجم خالی میانی را با تاکید نشان میدهد. حالا جای پر با خالی عوض شده است. در اینجا خالی ها{همان فضا} پر دیده میشوند. با ایجاد برشهای مختلف از این مکعب ژلاتینی درون کاوی و فهم پلاستیک و فضا به گونه ای دیگر انجام میشود.
در معماری تاریخی ایران همواره خالی ها اهمیت زیادی داشته اند. به قالب گیری ژلاتینی در فهم خاصیت معماری کهن علاقه زیادی دارم، در این آزمایش برتری ذهن بر ماده مشخص میشود.
پتانسیل ها و ظرفیت های معماری فرشاد مهدیزاده:
معماری با توان …… ایجاد باز اندیشی در مخاطب
معماری با توان…….ختاطره پردازی…….خاطره سازی
معماری با توان……….تداعی تصاویر ذهنی در تعریف فضا
معماری با قابلیت……….. آوردن مخاطب به لحظه حال
فرشاد{گرافی} در چند جمله از خودش:
-حرفهای بودن درست از زمانی آغاز میشود که یک معمار تصمیم میگیرد تا تمرینی حرفهای را آغازکند.
{ حتی یک پروژهی دانشجویی نیز میتواند کاملاً حرفهای باشد.}
– دغدغهی همیشگی من درگیربودن با نقاط مختلف ایران و آموختن از آنهاست. تمام این نقاط برای من بسیار جذابند؛ چراکه درهرحال من یک معمار ایرانی هستم.
– معمار میتواند سناریوی زندگی در یک شهر، محله، کوچه یا عمارت را بچیند و براساس آن سناریو رفتاری بهوجودمیآید و آن رفتار درقالب عناصر معماری ساخته میشود
-نحوهی ارتباط درون و بیرون و سطوحی از پروژه که قابل لمس هستند و میتوان از آن سطوح به پروژه نزدیک شد،فصل مشترک تمامی پروژههای من است.
– هر وقت بتوانیم نوعی معماری انجام دهیم که افراد نابینا نیزبتوانند آن را تعریف کنند موفق عمل کردهایم.
– معمار میتواند سناریوی زندگی در یک شهر، محله، کوچه یا عمارت را بچیند و براساس آن سناریو رفتاری بهوجودمیآید و آن رفتار درقالب عناصر معماری ساخته میشود.
-. اصولاً کاریکه من در معماری خود انجام میدهم این است که مرز بین عمومی وخصوصی یا درون و بیرون را تا جایی که بتوانم کمرنگ میکنم. یعنی به مردم اجازه میدهم که از معماری من بالا وپایین روند و بتوانند آنرا لمس کنند.
تحلیل کلی چند پروژه:
معماری داخلی برج گلپاد:
بازتعریف کاربری ها با خاصیت ابهام و قابلیت کشف، ایجاد فریم های متعدد
ایجاد کاراکتری جدید در خانه: کوچه ها، فضاهایی که خیلی از جاها فضای پرت و راهرو تعریف میشوند از عناصر اصلی این معماری هستند.
اتصال عناصر به کف و سقف سنجیده اتفاق افتاده است{ بخش مهمی از معماری در اتصالات اتفاق میافتد}.
کلا یکی از بدترین بدعت ها استفاده از قرنیز به عنوان عنصری الحاقی است. متریلال سقف در تضاد نو و کهنه در تقابلی میان فلز اکسید شده و سطح صاف و سپید تعریف شده است.
معمار سعی کرده درک فضا را فراتر از دیدن بداند. لمس کردن، بویایی، دیدن.
در معماری تاریخی ایران در بازارها فضا توسط تمامی فضا درک میشد. بویایی (مصالح، ادویه فروشها، بزازها، کفاش ها
شنوایی: صدای فروشنده ها، دادزن ها، ، همهمه مردم، مسگرها، آهنگر ها،
چشایی: چشیدن برای خریدن: مربا، ترشی،
پروژه اداری-تجاری ترمه، همدان:
کلید واژه های اصلی:
مرز شکنی مرز، کشیدگی در زمان و آن {لحظه}، ایجاد گستره هایی بی نام ( دیوار، کف، سقف}، معماری مرموز،
برنامه طرح:
یک ساختمان تجاری{همکف} و اداری{اول} که در حالات معمول یک لابی و راه پله و اسانسور برای اتصال دو باکس ایزوله نظام معماری را تشکیل میدهد.
برخورد اول:
میخ کوب کننده، اول موضوعی عجیب را میبینم و فکر کردن به آن را به بعد می سپارم چون خاصیت چیزی که میبینم احتیاج به گردش خط دید به قسمت های مختلف را دارد. حجمی یاغی، ایجاد شعاع نفوذ در اطراف، پیوسته و همگن.
تارگت کانسپت:
خروج از کلیشه، مرز فضای داخل و بیرون:
به چالش کشیدن مرز درون، میانه و بیرون. همیشه در یک {آن، لحظه} از فضای بیرون به درون پروژه می آییم.
این زمان {لحظه} و این مکان{ورودی} از یک مرز و لحظه مشخص خارج شده است.
کشیدگی مکان و زمان، تبدیل خط به یک طیف:
یک ثانیه تبدیل به چند دقیقه شده است، درک تضاد فضای داخل و خارج هنگام حرکت با پارادایم های ذهنی و روال همیشگی مخاطب تفاوت دارد.
مرموز بودن:
این معماری قابل تصرف در یک چشم بر هم زدن نیست، قرار گرفتن در فضا و حرکت در آن مرموز بودنش را نشان میدهد. قطعیتی در کار نیست. باید در آن بمانی، قرار بگیری و در جهت کشف حرکت کنی، با این کار مرموز بودنش بیشتر از همان {گاه اول} میشود.
تعمیم:
تعدادی از آثار فرشاد {مجوعه ترمه شاخص ترین آن هاست} من را به یاد سه گانه کریستوفر نولان می اندازد.
Inception-Tenet-intestellar
تودرتویی:
وجود دارد، ایجاد تضاد {در پارادایم و ذهنیت و توقع} با ایجاد تضاد { کشیدگی زمان و مکان} اتفاق افتاده است.
مجموعه ترمه فرشاد مهدیزاده عناصر اصلی را هم به بازی میگیرد، موقع حرکت روی سطح برتافته از زمین به بخش اداری نمیدانی روی سقف هستید یا کف یا دیوار.
دوگانه نوآوری – بازگشت ذهن به موضوع:
برای توضیح به بررسی دو گونه {ژانر} از سینما میپردازم.
یک ژانر بیننده را مبهوت میکند و شاید بییننده پلک نزند، با داستان همراه میشوید و همزاد پنداری میکنید، از جریان فیلم راضی هستید اما بعد از پایان فیلم، در ذهن بیننده هم موضوع پایان میابد.
در ژانر دوم فارغ از ریتم و هیجان یا حتی روایت گونگی مستمر فیلم، تعلیق، سکوت، تکرار، تغییر جای ناظر ، نگریستن به موضوعاتی ساده از زاویه ای جدید خود فیلم برای بیننده یک کانسپت میسازد، بعد از روزها سوالات و جستجوگری در مخاطب ایجاد میشود{بنا بر سطح درک مخاطب} فیلم میتواند برای او یک نقطه مرزی {هرچند کوچک} شود.
نوعی از معماری و نوعی از سینما قفسه بندی جدید در قسمتی از ذهن مخاطب ایجاد مینماید.
آثار معماری میتوانند درخشان باشند، اما در لایه های عمیق تر آثاری وجود دارند که سوال هایی برای مخاطب { عام و خاص} ایجاد میکنند. گاهی هم این تاثیر گذاری و تاثیر پذیری در لایه های پنهای ذهن {ضمیر ناخودآگاه} اتفاق میافتند.
انتخاب موضوع و نوع نگاه به موضوع این کنش را ایجاد مینماید { مانند فیلم های 24″ فریم” و “شیرین” عباس کیارستمی}.
جزئیات و مصالح:
آجر {که فراتر است یک مصالح است، یک فرهنگ است که با حافظه تاریخی ما ارتباط دارد} انتخاب عجیب و جسورانه ای است. شاید برای معمار استفاده از یک سطح سپید ممتد آسانتر بود اما انتخاب آجر ترکیبی کاملا درهم تنیده را شکل داده است.
شناخت معمار و سبک زندگی اش {پشت پرده ای که با شناخت آن در پی ردپای همسانی هایی بین هنرمند و آثارش هستم} تاثیر زیادی بر شناخت و درک آثارش دارد.
در آخرین کتابم{ که به زودی منتشر میشود} به نام آدم انگار سعی کردم از زاویه ای دیگر پژوهشی بر این موضوع داشته باشم.
شخصیت هنرمند در آثارش چگونه بروز میابد؟
سبک زندگی، انتخاب ها، تیپ شخصیتی، معاشرت ها، در معرض قرار گرفتن ها، نوع نگاه به پدیده ها و سوال های ذهنی
همگی جهان زیست را میسازند و جهان زیست{ همان کلیت روش زندگی} جهان بینی فرد را شکل میدهد.
بروز نوع نگاه به زندگی و عقاید و تاثیر سبک زندگی بر آثار در همه موارد یکسان نیست.
فرشادی که من میشناسم:
تحصیلات معماری در ایران، استرالیا و اسپانیا.
معماری یاغی، بنا بر موقعیت شوخ طبع، بنابر موقعیت بسیار صریح و جدی.
ساده لباس میپوشد{معمولا یک تی شرت مشکی و جین} و ساده حرف میزند{نقطه مقابل سانتیمانتال ها}.
اهل نقل قول کردن از این و آن نیست و صحبت هایش پی نوشت و پاورقی نمیخواهند.
تناقض عجیبش این است که کتاب نمیخواند اما کارها و دیدگاه هایش قابلیت تبدیل به یک کتاب را دارد.
کاوشگر، ریسک پذیر، خلاقیت در انتخاب های کوچک تا مدیا و معماری شاخص ترین ویژگی اوست، همیشه موضوعی برای غافلگیر کردن دارد از تبریک سال نو گرفته تا نمایش فرایند شکل گیری کارهایش.
نبوغ او فقط در طراحی خلاقانه نیست، موضوعی که برای نوآوری انتخاب میکند هم خلاقانه است.
به هیچ عنوان نگرانی از قضاوت دیگران ندارد، چه در آثارش، چه در رفتارش و چه در انتخاب هایش.
علاقه مندی ها:
– سفر، دیدن معماری و بوم جغرافیا.
-معاشرت با طیف وسیع افراد غیر معمار.
-پرواز (در آسمان بودن)
-تنیس، اسکی،شنا، دویدن،انیمیشن، فوتبال (تا جایی که برای دیدن مسابقات مورد علاقه اش به کشوری دیگر سفر میکند)
نقش معمار در بالابردن جایگاه معمار:
فرشاد جزو معدود معمارانی است که برای جامعه محفلی و نقش و جایگاه معمار میجنگد و بدون ترس مبارزه میکند {اتوریته دارد}.
هر جایی ظاهر نمیشود و جلوی هر تریبونی نمی رود{پرنسیب دارد}.
یادم می آید در یکی از مسابقه های کارفرمایی ، تشخیص داد که باید خارج شود و طیف مهمی از شرکت کنندگان را هم به خروج دعوت کرد {به مثابه اعتراض بر رویکرد و هدف برگزاری، بدون در نظط گرفتن اسم و رسم سازنده}.
به خواسته های غیر منطقی کارفرما و کارفرمایی که دچار سندروم {خود معمار بینی} شده است جواب رد میدهد.
در آخر:
باید بگویم دلسرد کردن من کار سختی است. چیزی که مرا زنده نگهمیدارد پروژهی فکری خودم است. پروژه و کارفرما و سایت و ساختمان بهانه است. برای من پروژهی فکریام از همهچیز مهمتر است.
دسترسی بدون مرز مشخص از طریق سطوح ممتد بصورتی که حتی یک فرد نابینا بتواند به سطوح مختلف و سقف پروژه دسترسی پیدا کند در تعدای از پروژه های فرشاد مهدیزاده مشهود است. این استراتژی در ساختمان اداری ترمه و مجتمع تجاری نمک آبرود مشهود است.
در دسته دیگری از پروژه ها با ایجاد ریز دانگی و خوردگی مزیت رقابتی ایجاد میشود. مثلا در آپارتمان مسکونی ولنجک با ایجاد خوردگی یک وید در داخل کناره ساختمان ایجاد میشود که ورود نور و هوا را از جوار پلاک مجاور متفاوت میکند و فضاهای با درجات کیفی متوسط را به فضاهایی همجوار طبیعت تبدیل میکند.
پروژه های کوچک، متوسط، بزرگ با موضوعات اداری، تجاری ، مسکونی، هتل، چند عملکردی.
کارفرمای بخش خصوصی و دولتی، کارفرماهایی که به دنبال یک کار خلاقانه و دارای ارزش افزوده هستند.
دفتر معماری فرشاد مهدیزاده معماری با لحجه مشخص خودش را دارد و برای هر پروژه به یک سناریو میپردازد . در عین حال سعی دارد این سناریوهای متعدد را به هر کارفرما آموزش دهد.
خلاقیت در ایجاد ارزش افزوده و زبان معماری مشخص و واضح . انگار پروژه های استودیوی فرشاد مهدیزاده کاملا مشخص و واضح است و یک نخ تسبیح همگی را به همسانی رسانده است. معماری فرشاد مهدیزاده از کودکی و بلازیهای او و از دل سفرهای مختلفش به نقاط مختلف دنیا برمی آید. شناخت تفاوت های جغرافیای ایران در پروژه های فرشاد نقش مهمی دارند.
تعداد و متراژ کاربری های طراحی شده توسط دفتر معماری- کاربری ها
- مسکونی
- اداری
- سایر کاربری ها
- کاربری ها
- مسکونی
- اداری
- سایر کاربری ها