در صبح یکی از روزهای اردیبهشت 96 به دفتر مجد آبادی رفتم. کمی با تاخیر به جلسه رسیدم و او بی مقدمه مارا به اتاق کارش دعوت کرد. خوشحال بودم که حداقل 2 معمار خانم در کتاب حضور خواهند داشت و تعادل تاریخ شفاهی معماری معاصر در فصل معمارها با حضور زنان توانمند همانند حبیبه مجدآبادی و کاترین اسپریدونف به تعادل میرسد.
از آنجایی که وی به شخصه مقالات زیادی در حوزه معماری در مجلات تخصصی معماری ارائه داده اند، با دقتی وسواس گونه به سوال های ما پاسخ میدادند. پاسخ هایی که از او دریافت کردیم، بسیار صادقانه، شفاف و صمیمی بودند و حتی بحث هایمان به وادی هایی فراتر از مفهوم خود سوال نیز پیش میرفت.
اگر بخواهم در مورد تفکرات و دیدگاه های او در رابطه با معماری به صورت خلاصه بگویم؛ اینگونه خواهم نوشت:
معماری با روحیه ای حساس و هوش هیجانی بالا که تلاش دارد مفاهیم صنایع دستی را وارد حوزه ی معماری کند.
صندلی گوشه سالن دفترش با طرح موتیف های مقرنس مانند نیز، گواه این موضوع بود. ایشان را معماری حساس به مسائل معماری، حتی مسائل اجتماعی و فعال در حوزه های اجتماعی یافتم.
در مدت زمان 2 ساعته مصاحبه با خانم مجد آبادی، ایشان در مورد پروژه های مختلفش، آزمایشهایی که از مواد و متریال ساخت بنا استفاده کرده بود، به تفصیل صحبت کرد. نهایتا من به شخصه دریافتم که ارزش هنری کارهای او فراتر از جنبه مادی و بیزینس آنها است.