استراتژی ساخت و ساز برای سازندگان
( با تحلیل روشهای سازندگان مطرح)
تعریف استراتژی در لغت نامه دهخدا این چنین آمده است ، (اسم) (نظامی) علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ.
در ویکی پدیا آمده است:
واژه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا (استراتژ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار میرفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروههای کوچک سربازانِ متعلق به خاندانهای یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی میشد.
استراتژی کلمه ایست که اولین بار توسط فرماندهان جنگی مطرح شد. امروزه رقابت در صنعت و استراتژی ساخت و ساز به هنر اداره کردن نیروهای خودی در جنگ میماند. حریف رقبا هستند و معیار فروش راحت و سریع و ایجاد موقعیتهای مناسب برای خرید زمین یا مشارکت مناسب.
اسکندر مقدونی در حدود 333 سال قبل از میلاد مسیح با سپاه ایران (داریوش سوم) در نبرد گوگمل رودر رو شدند. امکان موفقیت سپاه اسکندر بسیار کم بود چون تعداد نیروهای او حدود سی هزار نفر و نیروهای داریوش سوم چند صد هزار نفر بود و در اینجا اسکندر به استراتژی پناه برد. از آنجا که نیروهای ایرانی از قبایل مختلف تشکیل شده بودند اسکندر میبایست بین این قبایل فاصله می انداخت. علی رقم نابراربری نفرات استراتژی او این بود:
تعدادی از یونانیان از جلو به سپاه ایران حمله کردند ، اسکندر و بقیه گروه از مسیری کوتاه به چادر داریوش سوم رسیدند و با کشتن او و رساندن این خبر به سایرین باعث تفرقه و پراکندگی ارتش ایران شدند.
اسکندر اندیشیده بود که دلیل اتحاد قبایل شخص واحد(داریوش است) و با اتخاذ استراتژی توانست علی رقم امکانات نابرابر به پیروزی برسد.
در صنعت ساخت و ساز (استراتژی ساخت و ساز) هم میبینیم بعضی از سازندگان با وجود استفاده از سیستمهای ساختمانی متوسط و مصالح و لوازم و فینیشینگ متوسط ولی هماهنگ به نتایج بهتری نسبت به ساختمانهایی که ادعای آنها بیشتر برند و قیمت و منحصر بفرد بودن مصالح و لوازم و سیستمهای ساختمانی است دست یافته اند.
استراتژیهایی قبلی صنعت ساختمان سازی در تحلیلی که واحد تحقیق و توسعه کانون معماران و سازندگان انجام داده است عبارت بود از : استفاده بی حد و حصر از مصالح و لوازم با برندهای معروف خارجی، طراحی توسط معماران صاحب نام، استفاده از موضوعی به نام آپشن مثل مشاعات زیاد از جمله لابی بزرگ و اجتماعات و استخر و سونا و جکوزی و فضای بازی بچه ها و موارد مشابه.
البته تمامی موارد بالا ناکارآمد نیستند اما امروزه با توجه به وجود ساختمانهایی با مشخصات بالا احساس میشود لازم است موارد جدیدتر در صنعتی که تکرار کارهای سایرین و توجه به نرمهای بازار و ارزشهایی که تعداد زیادی از آنها توسط مشاورین املاک به این صنعت (به مشتریان و سازندگان) القا شده است امتحان شود.
برای مثال در تجربه ای واحد مشاوره استراتژی ساخت و ساز به یکی از سازندگان معتبر منطقه 2 ارایه داد طراحی معماری با هومن بالازاده (هوبا دیزاین) بود. در این تجربه برای یافتن استراتژی طرح و ساخت به نیاز پیدا و پنهان مردم برای سکونت در آپارتمان اندیشیدیم و سوال اینگونه طرح شد : بدون توجه به سبکها و روشهای مرسوم خلا و کمبود نماها و ساختمانهای ماچیست؟ هوبا دیزاین برای پاسخ به این پرسش استفاده از درخت در نما را پیشنهاد کرد و موضوع کاشت 8 درخت با طول 6 تا 7 متری در دستور کار قرار گرفت.
همچنین استفاده از آب خاکستری(برگرداندن آب آبیاری گیاهان به سیفونها و فرنگیها) برای کاهش مصرف آب مورد بعدی بود. استفاده از هنر صنایع دستی ایرانی(سفال لعابدار) و ترکیب شیشه ذر زمان ساخت با ریسمان و رنگ(صنعت شیشه سازی در ایران) از موارد بعدی بود.
معضل اصلی ساختمان وجود پلکان در نمای اصلی(ساختمان شمالی است) بود که با شفافیت پله ها و جانپناه پله و شیشه ای کردن دیوار و در لابی طبقات(مجاور پله و پاگرد طبقه) و ورود کامل نور به داخل ضعف اصلی ساختمان به نقطه مثبت آن تبدیل شد.
در ضمن با تمهیداتی نور به طبقات زیرین (پارکینگها و سالن اجتماعات و ورزش ) منتقل شد.
در اینجا استراتژی با طرح سوال صحیح و استفاده از مشاور معماری که نظراتی مخالف نرم و روشهای معمول منطقه داشت شکل گرفت.
قسمتی از صحبتهای کامران افشار نادری:
من اگر بخواهم شعر بنویسم میتوانم شعری بنویسم که وزن و قافیه داشته باشد و کسی هم اگر آن را خواند بگوید شعر زیبایی است. اما اگر بخواهم بهعنوان یک شاعر حرفی برای گفتن داشته باشم باید توجه نمود که آیا شعرش نکتهای جدید را بیان میکند یا خیر؟
فرهنگ را نمیشود دو بار تولید کرد فرهنگ باید 1 بار تولید شود؛ میدان نقشجهان را تنها یکبار میشود به وجود بیاوریم. اگر بخواهید آن را دوباره تولید کنید دیگر نقشجهان نیست بلکه چیز دیگری میشود.
ما اگر 100 عدد میدان نقشجهان داشتیم پدیدۀ تکراری و بی ارزش میشد. بنابراین اگر در اثری، یک ایده مطرح میشود، سایر افراد باید به این فکر کنند که من چه چیز جدید دیگری میتوانم مطرح کنم تا در بخش فرهنگ معماری، نقشی داشته باشم؟
ساختمان سازی به گونه ای که صنعت و صنعت ایرانی حمایت شود را در استراتژیهای محمد رضا نیکبخت میتوانیم ببینیم:
شما اگر بخواهید برای یک پروژه نرده تعریف کنید می توانید در اینترنت جستجو کنید که چندین شرکت از اروپا این نرده را وارد می کنند هزاران آنها از چین و بقیه از ترکیه و همه هم تیپ.
ما جنس را بدون دردسر از گمرک وارد میکنیم اما می شود همین نرده را به نوعی دیگر در پروژه استفاده کرد؛ می شود با امکانات بومی و حداقل ابزاری که در دست داریم آن را طراحی کرده و یک عده را در بخش تولید، سهیم کنیم.
از فروش آهن و واسطه گری آن هم عده ای سهم می برند. یک عده در تولید و صنعتگری و آهنگری آن، حمل و … سهم می برند و هزینه ای که برای نرده انجام می شود در لایه های اجتماعی نفوذ می کند و چندین حرفه و تبحر کماکان باقی میماند. آن آهنگر چندین نفر را برای این اتفاق تربیت می کند.
این وجه ارزشی داستان است اگر نسبت به آن حساس باشیم.از طرفی سیرکولاسیون پولی است که بخش اعظم آن در خارج از کشور هزینه می شود.
یک سمیناری من با آلمانی ها داشتم که یک پروژه مرمتی را برای آنها توصیف می کردم و آنها هم یک پروژه برلین شرقی که در جنگ جهانی نابود شده بود و مجدداً ساخته شده بود را توصیف می کردند.
از این پروژه به جز یک سری دیتا و نقشه، چیز دیگری باقی نمانده بود. شهرداری برلین مالک زمین را مجبور کرده بود که اگر چیزی می خواهد در آن زمین بسازد یک کنج از آن زمین را عین به عین پروژه قبلی بسازد و بعدش هم اگر خواست آن را تخریب کند.
آنجا برای من سؤال پیش آمد که برای چه باید این پروژه با این زیبایی تخریب شود؟ پاسخ دادند که ما نمی خواستیم بنا باقی بماند تنها خواستار حفظ حرفه و دانش آن بودیم.
سنگ کار باید عین آن سنگ را می تراشید، آجر پز عین همان آجر را می پخت و …
اینگونه بود که همان پروژه را ساختند فقط به خاطر اینکه دانشی که در 200 سال پیش داشتند را باید به نسل امروز انتقال می دادند.
تکنولوژی امروزه حرف اول را در دنیا می زند. اما این موضوع، مسئله ای فرهنگی است نه بودجه و اقتصادی
آنها می دانند که در آن دانش یک سری ارزش ها نهفته است که نباید از بین برود به همین جهت دوباره به سراغ احیای آن رفتند. این پروژه که یک برج بزرگی بود را در یک کنج، با عین به عین دیتیل ها ساختند و هنگامی که بالا رفت هنگامی که خواستند آن را تخریب کنند، آنقدر این بنا زیبا بود نتوانستند.
آن را حیف دانستند و خود صاحب ملک راضی بود که پرژه خود را به هر شکل پیش برد اما این بنا را تخریب نکند.
در آخرهم آن را به عنوان یک المان شهری نگهداشتند زیرا که هیچ عملکرد دیگری نداشت.
آن ثمره ای که از این پروژه بدست آمد برای آنها مهم بود که متأسفانه ما حواسمان به این موضوعات نیست که با این متریال های وارد شده و دیتیل های وارداتی داریم یک سری مهارت ها را نابود می کنیم که سالها انتقال وتولید آنها به طول انجامیده است.
به خاطر همین حساسیت و توجه به جزئیات و آکنده شدن از آن اهمیت پیدا می کند و در عین حال به لایه های اجتماعی تأثیرگذار است. خود به خود هنگامی که طراحی می کنیم نمی توانیم این حادثه را رها کنیم و یا به کس دیگر بسپاریم و نمی توانیم یک شرکت خارجی را برای دادن دیتیل های آن دخیل کنیم.
اما برخی جا هم گیر می افتیم. یک کمپانی بلوک شیشه ای از ایتالیا وارد می کند که نمی توانیم نظیر آن را پیدا کنیم. پس مجبوریم که آن را بگیریم. اگر می دانستیم در جایی از ایران همین متریال را با آن کیفیت تولید می کند حتماً به سراغ شرکت ایرانی می رفتیم و آن را حمایت می کردیم حتی اگر گران تر باشد.
مقاله فوق با رفرنس مصاحبه با معماران و سازندگان(از جمله کتاب بیست گفتار با بیست معمار) و تحقیق و حضور در بدنه کاری سازندگان معتبر توسط واحدمشاوره استراتژی ساخت و ساز و واحد تحقیق و توسعه کلوپ معماران و سازندگان نگاشته شده است.
واحد تحقیق و توسعه کلوپ معماران و سازندگان
نویسنده : جلال حسن خانی