اقامتگاه کودکان بی سرپرست
HABITAT FOR ORPHAN GIRLS KHANSAR / 2013
عنوان پروژه: اقامتگاه کودکان بی سرپرست
کاربری: مجموعه اقامتی
موقعیت: اصفهان، خوانسار
سال ساخت: 1392
متراژ: 800 مترمربع
مقیاس: کوچک ( 1 تا 5000 متر مربع )
وضعیت اجرایی: ساخته شده
کارفرما یا سازنده: دکتر ملکی
توضیحات پروژه اقامتگاه کودکان بی سرپرست
این که اقامتگاه کودکان بی سرپرست درست در جایی میان مثلث تیمچه و مسجد رییسان و خانهی ابهری خوانسار قرار گرفته البته انتخاب طراح نبود، اما فرصتی بود که زیستن میان یک بافت تاریخی قدمتدار به پروژه و ساکنانش ارزانی کرد. دختران بیسرپرست را اگر از آسیبپذیرترین اقشار جامعه بدانیم، خانواده شان تاریخ میشود و امنیتشان را تامین میکند و به اجداد نداشته پیوندشان میدهد. همهی اینها اما وقتی اتفاق میافتد که اقلیتبودنشان را در چشم کالبد قدیمی فرو نکنیم. آجریبودن نما البته حکم بود. اما ظاهر ساختمان طوری است که انگشتنما نشود. یکجور برخورد آرام و کاتولیک، تا فرصت و بستر گام بهگام پیادهکردن اصول امروزی ما فراهم شود. جوری که عابر پیاده به دلیل تفاوت، هنگام عبور، قدم تند نکند. همین که این خانه، خانهی دختران بیسرپرست است، گویا برای زاویهگرفتن همسایهها کافی است، بنابراین یکی از اصول این بود که با معماری زاویه را تندتر نکنیم و بر عکس، بنای اقامتگاه دختران هنگام قدمرو و هنگامی که از داخل بافت به آن سرک کشیده شود، نشاط و انتزاع را به اذهان پیچیده و محافظهکار شهرستان متبادر میکند. این مساله با جهت قرارگیری بنا به سمت بافت مسکونی محله رییسان تشدید شدهاست به خصوص که محورهای ساختمان بنا با محورهای سه ساختمان تاریخی اطراف میزان شدهاند. از خیانتهای درونگرایی تاریخی ما یکی هم این است که بیرون و درونمان توفیر دارد. نمای بیرون را با همان آجر و حتی بدون بندکشی رها میکنیم و داخل را مزین به گچ و رنگ و نقش و نگار می کنیم. در پروژهی حاضر اصل پرهیز از ریاکاری در اجرا بود. خواست کارفرما اجرای سریع و هزینهی کم بود و ماهیت خیریه بودن پروژه حکم میکرد که امانتدار تمام خواستههای کارفرما باشیم. ناچار بودیم در تکنولوژی ساخت این پروژه تغییراتی بدهیم. بنابراین نازککاری را حذف کردیم و پوشش نهایی کف، همان بتنی که کف را ساخته بود، شد. قرنیزها همان سنگی بود که دیوار بر آن استوار شده بود و پوشش نهایی دیوارها، بیرون و درون، همان آجری بود که دیوار را ساخته بود.
سهم طراح هم در خیریه بودن پروژه، وسواس در انتخاب تکنولوژی ساختمان بود. حذف نازککاری و پیشنهاد جزییات و گزینش راهحلهایی برای تاسیسات، به نحوی که نه تنها اجرای پروژه با اختلافی فاحش با پروژههای مشابه باشد، بلکه هزینههای نگهداری از ساختمان هم به حداقل کاهش پیدا کند. از همین رو بود که سقفها همه کاذب شد و داکتهای دیواری منظم در سرتاسر فضاها پیشبینی شد تا تاسیسات برقی و مکانیکی به تمامی در آن جا گیرد و بهسهولت قابل دسترسی و تعمیر و تعویض باشد.
درونگرایی کالبدی و جبری ناشی از بستر طرح و ماهیت کاربران اقامتگاه کودکان بیسرپرست، در این پروژه به یک فرصت بدل شده است. کاربران اقامتگاه دختران از داشتن بسیاری چیزهای معمولی ساکنین شهر محروم هستند. بنابراین سعی کردیم تا میان داشته ها و نداشته های آنها موازنهای برقرار کنیم. پس معماری داخل مجموعه را خیالانگیز کردیم. قوس و آسمان باز و حیاط کوچک، اما نهحقیر را در طرح گنجاندیم. چیدمانی از نور و سایه و آب و جزییات و خشت و خیال ارائه کردیم. شاید اعتماد به نفس کاربران را بیشتر کرده باشیم و شاید با معماری در روند رشدشان و بلوغ های ذهنی شان مشارکت کرده باشیم. در طراحی خوابگاه را به سمت خانهشدن سوق دادیم. با این کار در واقع به تکتک آنها و به فضای شخصی و خلوتشان احترام گذاشتیم و از سالنهای خواب پرهیز کردیم و تا جایی که برنامهی فیزیکی طرح اجازه میداد، فضاهای شخصی برایشان در نظر گرفتیم. بالکنهای اختصاصی برای هر اتاق پیشبینی کردیم تا معماری به آرامی ابزاری برای هویتبخشی و تمرین زندگی اجتماعی باشد. علاوه بر اینها فضاهای عمومی آنها را در سطوح مختلف ارتفاعی از پایین به بالا، عمومی به خصوصی طراحی کردیم. هستهی مرکزی ساختمان را به مرکز ارتباطی، در دو سطح، مرکز ارتباطی ساختمان و مرکز ارتباطی ساکنین ساختمان، جایی برای برخوردهای اجتماعی، اختصاص دادیم. چیزی شبیه به فضاهای عمومی یک خانه، جایی که ساکنین خانه از کنار هم میگذرند و لبخندی و معاشرتی میکنند.