جلال حسن خانی:
لطفا خود رامعرفی بنمائید و از نحوه آشنایی خود با عرصه معماری را برایمان شرح دهید؟
علیرضا تغابنی:
علیرضا تغابنی هستم. از بستگانم افرادی چون دخترعمه ها و شوهر عمه ام در عرصه معماری مشغول به کار بودند، همیشه زمانی که وارد منزل آنها می شدیم فضای دلچسب و دلنشینی را با نواختن ساز و نقاشی کردن درمنزل فراهم می کردند. این بود که من با معماری آشنا شدم. ولی علاقمندی من در ابتدا به ادبیات بود و به رشته های مهندسی علاقه کمتری داشتم. اشتراک فضای رشته ادبیات با ریاضی و فیزیک از نظر من رشته معماری بود این موضوع من را به تحصیل و فعالیت در زمینه معماری وا داشت .
جلال حسن خانی:
-از اساتید دانشگاه ها و یا معماران معاصر داخلی یا خارجی، فردی که در شکل گیری تفکر شما در قبل از ورود به دنیای حرفه ای نقش داشته باشد را می توانید نام ببرید؟
علیرضا تغابنی:من در دانشگاه گیلان قبول شدم به جز افرادی که از دانشگاه شهید بهشتی به آن دانشگاه برای تدریس می آمدند مانند مرحوم دکتر کامران سمیعی، فرد دیگری که تاثیر گذار بر این روند باشد نمیتوانم یاد کنم، دکتر سمیعی از این جهت که به مباحثی که مطرح میکردند تسلط داشتند، بر ما تاثیر گذار بودند. به عنوان مثال ایشان معمار مدرنیست بود که در این مدرنیستی در معنی باهاوس و معنی گریپیوسی آن مسلط بود. او با دیاگرام های حبابی کار می کردند و این دیاگرام ها را به حجم تبدیل می کرد و سلیقه درستی در روند مدرنیستی داشت از این بابت باعث می شد که ما سبکی را در معماری آموزش ببینیم و با آن آشنا شویم ولی در کل نقش دانشگاه برای من بیشتر به عنوان باز کردن یک در بود و مسیری در آن وجود نداشت یعنی عملا من خود را معمار خود آموخته می دانم.
جلال حسن خانی:
-قبل از تاسیس دفتر از تجارب کاری که داشتید برایمان توضیح دهید؟
علیرضا تغابنی: از ترم 2 دانشگاه من وارد دفاتر معماری شدم و مشغول به کار شدم امسال 21 مین سال مداومی است که من در زمینه معماری مشغول به فعالیت هستم. در ابتدا از راندو کردن برای تسلط در رنگ شروع کردم. در فعالیت 8 سالهای که در دفاتر مشاور مختلف قبل از تاسیس دفتر شخصی خود داشتم این موقعیت را برایم فراهم آورد تا بتوانم نحوه مدیریت پروژه، بستن پروژه، نحوه مکانیسم کار و … را در این مدت فرا گیرم.
جلال حسن خانی:
-از شکل گیری دفتر فعلی قدری برای ما توضیح دهید؟
علیرضا تغابنی:از سال 75 وارد بازار کار شدم تا سال 80 در رشت مشغول به فعالیت بودم و از سال 80 به تهران آمدم و چند دفتر مشاور را تجربه کردم اما از سال 83 با یکی از دوستان تصمیم گرفتیم که به صورت مستقل کار کنیم. در میدان توحید کارگاه سفالگری وجود داشت که یک اتاق از آن کارگاه را گرفتیم و در آن شروع به کار مستقل و گرفتن کارهای دست دوم از همان دفاتر مشاور قبلی و شرکت در مسابقات کردیم.
این اتاق که با کرایه تنها 100.000 تومان بود چون در مجاورت سفالگری بود با مشکلات خاص خود همراه بود. تا 3 الی 4 سال در آن دفتر مشغول به کار بودیم تا یکی از مسابقات به نتیجه رسید و در پروژه ی نظام مهندسی قزوین رتبه اول را به ما اختصاص دادند و این پروژه شروع به ساخت کرد و 2 سال بعد از آن یکی از دوستان ،زمینی را خرید و کار طراحی آن را به ما محول کرد بدین صورت بود که عملا کار جدی تری ما در سال 85 شروع شد که این دو پروژه یکی در سال 87 و دیگری در سال 89 به اتمام رسید که دو پروژه مطرح شد ویلای دوست در مسابقه معمار جایزه گرفت.
بعد از آن با همان گروه ساختمان دیگری برای دفتر تهیه کردیم که تا اینکه در سال 86 دفتر ما(دفتر معماری نکست آفیس) مستقل شد.
جلال حسن خانی:
اگر شما به عقب باز می گشتید باز هم همین مسیر را طی می کردید؟
علیرضا تغابنی: مسلما اگر به عقب بر می گشتم جاهایی را اصلاح می کردم ولی سعی می کردم آن سال هایی که در دفاتر فعالیت داشتم در دفتر افراد برجسته تری چون آقای میر میران کار می کردم.
اما خوب شاید این موضوع حسن هایی هم برایم داشت. زیر بوته به عمل آمدن. من در معماری هم خود یک ژانر میتواند باشد.چون غالبا تمامی معماران خوب در دفاتر افراد برجسته کار کردند اما من این تجربه را نداشتم که این موضوع هم می تواند به نحوی نقصی نسبت به روال مرسوم را در دل خود داشته باشد، اما تمایز هایی را هم داراست. همانطور که مجسمه ساز معروف” رودن” دلیل ترک شاگردش “برانکوزی” از دفتر خود را جویا می شود، برانکوزی در جواب ایشان می گوید زیر سایه درخت بزرگ، درخت جدیدی نمی تواند رشد کند.
این حرف درست است ولی خب من کلا در آن سال ها تجربه ای نداشتم چون معلم در کل حس خوبی را به شما القا می کند و هیچ ادعایی و افتخاری از خود آموخته بودن خود ندارم.
جلال حسن خانی:
-نحوه ورود شما به پروژه چگونه است و پیشبرد ایده وکانپست در پروژه ها چگونه شکل می گیرد و نقش خود شما در این روند چطور تعریف می شود؟
علیرضا تغابنی:
این امر در پروژه های مختلف متفاوت است اما در کل ما یک دیدگاه کلی نسبت به معماری داریم که فضا و فرم را اکتیو می خواهیم. یعنی فرم و فضا از نظر ما عاملیت دارند ؛ به بیانی دیگر تولید فضا بدین معنی نیست که چون یک نیازی وجود دارد و می خواهیم آسایشی را فراهم نماییم فضایی را تولید می کنیم ما می خواهیم این فضا ایجاد تمایز کند و مخاطب را دچار تنش کند. حال این تنش مانند یک قطعه موسیقی شما را به فکر فرو برد و یا شما را شاد کند ویا … این از نظر من عاملیت یک فضاست.
معماری را یک دیسسیپلین می بینیم که به واسطه فضا و چگونگی حصر و سازماندهی فضا می تواند بر شهر ، رفتار ، کیفیت فکری و کیفیت ملموس زندگی تاثیر بگذارد هم به صورت کانسپچوال و هم کانکریت می تواند تاثیر گذار باشد که مانند دو ابر جدا از هم اند که مشترکاتی با هم دارند. حال یک سری عوامل بیرونی در پروژه ها هست. این نگاه بحث درون دیسسیپلینی به فضا است بنا به تعبیر” آدرنو” اثر هنری یک میدانی از تنش است که یک سری تنش از داخل و سری دیگر در خارج از آن اتفاق می افتد.
بیرون همه ی چیزی است که در بیرون معماری وجود دارد به عنوان مثال شما شعری از حافظ یا شاملو می خوانید که دارای قواعد درونی مانند موسیقی کلام، شابلون هنرمند، میدان درونی و یا منطق درونی آن شعر می گویند. اما مباحثی که به بیرون آن توجه می شود مثلا محتوا شعر با اجتماع در ارتباط باشد یا مسئله سیاسی را هدف داشته باشد و یا ارجاعات بین متنی که شعر شاملو با انجیل دارد، مسائل بیرونی را مطرح می کند.
“آدرنو” معتقد است که اگر اثری بتواند بردارهای بیرونی را چنان درون خود بکشد و درون کنش و واکنش نیروها ،آن را به یک مسئله یکه و یکپارچه تبدیل کند آن موقع اثر هنری موفقی است. ما هم در کارهای خود تلاش بر این موضوع داریم. اگر در پروژه یک سری مسائل بیرونی مانند سایت یا پروژه ای که می خواهد در کنار یک بنای تاریخی احداث شود و یا پروژه ای که مفهموم اجتماعی می خواهد داشته باشد سعی می کنیم آن را دستاویز قرار دهیم و به قلب پروژه بکشانیم و چنان با مباحث فرم، فضا و مباحث طراحی یک پارچه کنیم که از داخل آن محصولی خارج شود که قابل جدا کردن از هم نباشد و یک تغییر شیمیایی رخ دهد نه یک تغییر فیزیکی .
اگر بتوانیم این شیوه را اجرا کنیم پروژه موفقی را طراحی کردیم به بیانی دیگر ما یک جهان بینی خاصی نسبت به فضا و اکتیو بودن آن داریم و به خنثی و منفعل بودن، خیلی اعتقاد نداریم ؛ مگر آنکه خود خنثی بودن در جایی عاملیت پیدا کند. مثلا شما در یک مکان شلوغ با سکوتت آن عاملیت را ایجاد میکنید و در حقیقت آنجا خنثی بودن عین اکتیو بودن است.
در هرصورت مباحث بیرونی ما، بنا به اولویت آن مثلا در اقتصاد ، سایت و سبک زندگی و یا چند مورد همزمان با هم قاطی می شوند و از آن محصولی بوجود می آید. درهر پروژه می توان یک یا دو مسئله دورنی و بیرونی را با هم صحبت کنیم و به اهداف دلخواه دست پیدا کنیم.
جلال حسن خانی:
–در ویلای لواسان مسئله بیرونی و درونی را شرح دهید؟
علیرضا تغابنی:
مسئله بیرونی در ویلا مسئله امنیت و سبک زندگی کارفرمایای پروژه که جز اقلیت های دینی است و عملا در یک نا امنی همیشگی به سر می برد و از ما طرحی را می خواهد که با خیال راحت آن را قفل و زنجیر کند و برود. اصلا با ایده های ما که استفاده از مناظر و طبیعت اطراف و چشم انداز بزرگ آن جا بود همگام نبود، و تلفیق دیدگاه ما و کارفرما این بود که یک جعبه چوبی همانند تلویزیون های قدیمی درست کنیم و عملا آن مسئله به همراه اقلیم و چشم انداز بنا به نحوی با هم ترکیب شد که یک اثر یکپارچه ای را بوجود آورد که مسئله چالشی پروژه به نقطه قوت آن تبدیل شد و به مسئله ای هویت بخش روی برگرداند.